تصورات شیرین رهام در 30 ماهگی!!!!!!!!!!!
رهام شیرین من 2 سال و 7 ماهه است و مدتیه که رفته تو کار شبیه سازی و تصورسازی. به من میگه و منم اول تعجب میکنم از رابطه ای که کشف کرده و بعد بغلش میکنم و حسابی میچلونمش. نمونه اش چند روز پیش رفته بود تو ماسه های ساختمون نیمه کاره ای که رو به روی خونه مادرمه و اب ریخته بود تو ماسه ها. یه آب شیری رنگی رو ماسه ها راه افتاد رهام رو کرد به منو گفت: مامان نیدا(نیگاه) این شیل کهبه اس.(قهوه). دیشب برنج خشکو تو لیوان ریخته و داده دستم میگه : مامان بکول(بخور) پفیلاس. دیروز بعد از بارندگی رفت تو کوچه و جفت پا می پرید تو گودالهایی که اب توشون جمع شده بود تا ابها بپاشن به اطراف.... خلاصه هیچ چیزو بدون امتحان نمیذاره. هر فکری به سرش بزنه باید...
نویسنده :
زهرا آقايي
12:49